حکایت آموزنده:رنج یا موهبت!

حکایت آموزنده,حکایت آموزنده رنج یا موهبت

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار...

منبع:beheshtesokhan.persianblog.ir

2 نظر

  1. manicuremanicuresays:

    I simply couldn't go away your website before suggesting that I really loved the usual info a person supply for your guests? Is going to be again ceaselessly in order to check out new posts

  2. manicuremanicuresays:

    It's a shame you don't have a donate button! I'd certainly donate to this outstanding blog! I suppose for now i'll settle for bookmarking and adding your RSS feed to my Google account. I look forward to fresh updates and will share this site with my Facebook group. Chat soon!


خبرنامه